قدیم‌ها فقط روی خوش صاحبخانه نبود که دعوتت می‌کرد به چای، ورودی خانه‌اش هم به تو می‌گفت دوستدار مهمان و در و همسایه است و اگر می‌گفت «قدمت روی چشمانم» در بنای خانه هم جایی برای قدم‌های تو می‌گذاشت.

کوچه گرد 14

همشهری آنلاین - لیلاباقری: قدیم‌ها فقط روی خوش صاحبخانه نبود که دعوتت می‌کرد به چای، ورودی خانه‌اش هم به تو می‌گفت دوستدار مهمان و در و همسایه است و اگر می‌گفت «قدمت روی چشمانم» در بنای خانه هم جایی برای قدم‌های تو می‌گذاشت.

ورودی‌ خانه‌های قدیمی را که تماشا کنی، می‌بینی چون اغلب خانه‌ها در کوچه‌های تنگ و باریک بودند، ورودی خانه را یک تا یک و نیم متر عقب‌تر از لبه راه می‌ساختند. این عمق، فضای مناسبی بود برای ایستادن یا نشستن آدم‌ها. صاحبخانه می‌توانست بدون مزاحمت برای همسایگان و عابران به استقبال یا بدرقه مهمانان خود بیاید. یا وقتی کسی با صاحبخانه کار داشت با فراق بال جلوی در به انتظار می‌ایستاد یا روی سکوهای پیرنشین استراحت می‌کرد. البته وقت بارش باران، خستگی و یا سختی تحمل آفتاب، دقایقی را زیر سردر خانه استراحت می‌کرد.

گاهی هم که برخی خانه‌ها ورودی‌شان فرورفتگی نداشت و در خانه همراستا با دیوار بود، جرزهای دو طرف در، حدود ۱۰ سانتی‌متر، توی کوچه جلو می‌آمد، البته نه بیشتر از این تا فقط فضایی باشد برای ایستادن بدون مزاحمت. برخی خانه‌ها هم ورودی‌شان به کل درون کوچه بود و این وقت‌ها جرزها و ستون‌های در ورودی جلوتر از معبر بودند. این کار زمانی صورت می‌گرفت که خانه در خیابانی وسیع قرار داشت یا جایی شبیه به میدان. البته این پیش‌آمدگی بنا هم کم بود و ستون‌ها حدود نیم‌متر از سطح دیوار بیرون می‌آمد.

اگر هم ورودی خانه‌ای نبش کوچه قرار می‌گرفت، ورودی را پَخ می‌ساختند. چون کوچه‌ها کم عرض بودند و نبش، جای مناسبی برای ورودی نبود و ممکن بود به دلیل نداشتن دید کافی، تردد اهالی خانه با عابران در کوچه همزمان شود و این اتفاق خیلی خوشایند نبود. در انتهای راه‌های بن‌بست هم باز به دلیل همین کم عرضی تنها درِ ورودی یک خانه قرار داشت؛ یعنی آخرین خانه در امتداد مسیر کوچه قرار می‌گرفت. برای همین برخی از کوچه‌ها چون تنها یک خانه در آن بود برای حفظ امنیت و حریم، در دیگری ابتدای کوچه کار می‌گذاشتند و معروف می‌شدند به «کوچه‌ دردار».

گذشته از اینها، اگر ورودی بنا برای خانه مسکونی بود که بعد از در، دهلیزی وجود داشت و فضایی که وقفه بیندازد بین ورود از فضای بیرون به درون. اگر جای بود مثل مسجد که حتما هشتی داشت، جایی برای محصور ماندن فضای داخل و دیده نشدن از بیرون. اما اگر ورودی مربوط به کاروانسرا یا تیمچه بود طوری ساخته می‌شد که خیلی سریع وارد فضای اصلی بشوی.

در این گذشته که حالا جز خیال و خاطره از آن نمانده، همه‌چیز در خدمت تعامل آدم‌ها با هم بود و بناها هم هوای آدم‌ را داشتند. حواسشان هم به اهالی خانه بود و هم همسایه و آشنا و رهگذر... آن وقت‌ها نوع‌دوستی و محبت در معماری خانه هم بود؛ جایی برای دمی ایستادن، نشستن، گفتن و حتی نگفتن و تنها نفسی تازه کردن که شهر با تک تک خانه‌هایش می‌گفت پناه و آسایش آدم‌هاست.

کد خبر 903521

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار صوت

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha